استارتاپ هوش مصنوعی OpenArt (تأسیسشده توسط کارکنان سابق گوگل) حالا ویدئوهای کوتاه جذاب را تنها با یک کلیک میسازد
صبح که اینستاگرام را باز میکنی، یک ویدئوی کوتاه میبینی: نوجوانی جلوی دوربین لبخند میزند، ناگهان یک کوسه با کتانی از گوشهٔ قاب میگذرد، بعد یک بالرین با فنجان کاپوچینویی بهجای سرش قرار گرفته، در صحنه میچرخد و همهچیز با موسیقی تند پیش میرود. این همان «ویدئوهای کوتاه جذاب برای مخاطب عام و...
صبح که اینستاگرام را باز میکنی، یک ویدئوی کوتاه میبینی: نوجوانی جلوی دوربین لبخند میزند، ناگهان یک کوسه با کتانی از گوشهٔ قاب میگذرد، بعد یک بالرین با فنجان کاپوچینویی بهجای سرش قرار گرفته، در صحنه میچرخد و همهچیز با موسیقی تند پیش میرود. این همان «ویدئوهای کوتاه جذاب برای مخاطب عام و نوجوانها»ست؛ محتوای سریعی که با ترفندهای بصری و شوخیهای اغراقآمیز، توجه را در چند ثانیه میقاپد. تا همین یکیدو فصلِ قبل، ساخت چنین کلیپهایی زمان، ابزار و حوصلهٔ تدوین میخواست؛ اما حالا «ساخت ویدئوهای کوتاه جذاب با یک کلیک در OpenArt» این مسیر را برای سازندگان تازهکار و حتی تیمهای حرفهای کوتاه کرده است. OpenArt که بنیانگذارانش از گوگل آمدهاند، قابلیتی به نام «One-Click Story» ارائه کرده که از یک جمله، یک اسکریپت یا حتی یک آهنگ، یک ویدئوی یکدقیقهای با قوس داستانی (story arc) میسازد.
جذابیتِ ماجرا فقط در سرعت نیست؛ در این است که خروجی، با وجود لحن فان، یک روایت یکپارچه دارد و تماشاگر را از شاتهای منفصل به قصهای سِیال میبرد. البته سرعت تولید اگر بدون فکر روایی باشد، به انبوهی از تصاویر شلوغ و بیربط ختم میشود؛ پس سؤال درست این است که چطور این ابزار را هدفمند به کار بگیریم. این گزارش، امکانات، محدودیتها و ریسکهای حقوقی OpenArt را دقیق و کاربردی مرور میکند تا هم برای سرگرمی جواب بگیری، هم از دردسرهای قانونی دور بمانی.
OpenArt چه مسئلهای را حل میکند و چرا مهم است؟
OpenArt خودش را سکویی برای آسان کردن تولید ویدئو معرفی میکند؛ جایی که یک سازندهٔ تنها یا یک تیم کوچک بتواند بدون زنجیرهٔ بلندِ ابزارها، خروجیِ قابلانتشار بگیرد. «One-Click Story» عملاً کاری میکند که ورودیِ کم—از یک جملهٔ ساده تا یک ترک موسیقی—به ویدئویی یکدقیقهای با ساختار آغاز، میانه و پایان بدل شود؛ چیزی که در مدلهای متداول تولید ویدئو کمتر دیده میشد، چون معمولاً خروجیها مجموعهای از کلیپهای منفصلاند که باید دستی مونتاژ شوند. برای زیستبوم ویدئوهای کوتاه (short-form) و عمودی (vertical)، این مزیت حیاتی است: زمانِ ایده تا انتشار کم میشود، فِلو (flow) روایی حفظ میگردد و احتمال درگیرسازی بالا میرود. البته این همهٔ داستان نیست؛ اگر استراتژی محتوایی و تعریف دقیقِ مخاطب و لحن نداشته باشی، سرعت بهجای مزیت، هزینهٔ کیفیت میشود. پیشنهاد عملی این است که برای برند یا کانالت، «تمپلیت روایی» بسازی: هدف هر کلیپ، حس غالب، ریتم موسیقی و نقطهٔ عطف را پیشاپیش تعریف کن تا خروجی صرفاً شلوغ نباشد، بلکه به یاد بماند.
One-Click Story از ورودی تا خروجی چگونه کار میکند؟
در نقطهٔ شروع، متن کوتاه، اسکریپت یا فایل صوتی را وارد میکنی؛ سامانه به کمک مدل زبانی بزرگ (LLM) و مدل چندوجهی (multimodal model) معنی و بافت را استخراج میکند، عناصر بصری را پیشنهاد میدهد و یک استوریبورد (storyboard) میچیند. اگر آهنگ بدهی، فهم خودکار متن ترانه (lyrics understanding) و همترازسازی با صدا (audio alignment) انجام میشود تا تصویر با ضربآهنگ و مضمون همخوان شود. سپس در نمایهٔ استوریبورد میتوانی هر «بُرش» را بازبینی کنی، پرامپت را دقیقتر بنویسی، صحنهها را جابهجا کنی و به ریزهکاریهایی مثل نور، زاویه و رفتار کاراکتر جهت بدهی. بهجای تدوین فریمبهفریم، تو «نیت» را میدهی و مدلها تولید میکنند، بعد با چند اصلاح هدایتشده، خروجی را به هویت بصری خودت نزدیک میکنی.
تجربه نشان میدهد هرچه در پرامپتها به زمینه و حال و هوا بهتر اشاره شده باشد – مثلاً «حالوهوای شاد نوجوانانه»، «بافت پاستلی، ریتم تند، شوخی تصویری در ثانیهٔ ۲۰» – نتیجه تمیزتر و نزدیکتر به قصد اولیه است. این چرخه برای «ویدئوهای سرگرمکننده» و «ویدئوهای فان» که عمر توجه کوتاه است، مزیت رقابتی میآورد و آزمونوخطا را از روزها به ساعتها کاهش میدهد.
سه قالب آماده برای نیازهای متفاوت: Character Vlog، Music Video، Explainer
در قالب «Character Vlog» ابتدا تصویر کاراکترت را آپلود میکنی و پرامپت مینویسی؛ خروجی چاشنی فانتزی و شوخطبعی دارذد که برای «ویدئوهای کوتاه» ابدهآل است.
«Music Video» برای زمانیست که آهنگ را محور اصلی در نظر گرفته باشید؛ مدل از مضمون ترانه و ریتم کمک میگیرد تا صحنههای تصویری را همگام کند و مخاطب نوجوان را در گامهاب موسیقی درگیر سازد.
«Explainer» هم وقتی به یک روایت آموزشیِ موجز نیاز داری کارآمد است؛ مفاهیم را به زبان تصویر تبدیل میکند، بیآنکه از ضربآهنگ کوتاه و سرگرمکننده فاصله بگیرد.
نقطهٔ مشترک هر سه قالب، بازگشت به استوریبورد و امکان ویرایش دقیق هر شات است؛ بنابراین میتوانی با حفظ سرعت، کیفیت روایی و بصری را بالا نگه داری و برای هر کمپین، نسخهٔ اختصاصی بسازی.
زیرِ کاپوت: تجمیع بیش از ۵۰ مدل و حق انتخاب ابزار
OpenArt بهجای تکیهٔ کامل بر یک مدل، از تجمیع بیش از ۵۰ مدل استفاده میکند و به تو حق انتخاب میدهد: از DALLE-3 و GPT تا Imagen، Flux Kontext و Stable Diffusion. این معماری چندمدلی (model ensemble) دو پیامد مثبت دارد: یکی اینکه میتوانی برای نیاز خاص – مثلاً چهره، تکسچر، یا حرکت دوربین -بهترین مدل را برگزینی؛ دوم اینکه از قفلشدن در یک اکوسیستم واحد رها میشوی و پایداری کیفیت در گذر زمان بیشتر میشود. البته این آزادی انتخاب، برای کاربر تازهکار میتواند گیجکننده باشد؛ راهحل حرفهای این است که برای هر هدف محتوایی «پروفایل مدل» تعریف کنی—مثلاً «Explainer علمی رسمی»، «ویدئوی فان نوجوانانه»، «موزیکویدئوی شاد با ریتم تند»—و ترکیب مدل/پرامپت/تنظیمات را ذخیره کنی تا هم کیفیت ثابت بماند، هم مصرف کِرِدیتها (credits) پیشبینیپذیر شود. اگر تیم هستی، این پروفایلها را مستند کن و بهروزرسانیهای دورهای بده تا با تغییرات مدلها افت کیفیت نداشته باشی.
منطقهٔ خاکستری حقوقی: کاراکترهای مشهور، کپیرایت و مسئولیت کاربر
بخش حساس ماجرا جایی است که کاربر سراغ کاراکترهای مشهورِ دارای حقوق مالکیت معنوی میرود؛ شخصیتهایی مثل «Pikachu»، «SpongeBob» یا «Super Mario» که در شبکهها بهوفور دیده میشوند. تیم OpenArt میگوید سامانه در حالت پیشفرض تولید این کاراکترها را رد میکند، اما «لغزش» ممکن است رخ دهد؛ یعنی همچنان مسئولیت نهایی با توست و اگر محتوای ناقض حق مؤلف (copyright) منتشر کنی، خطر حذف محتوا از پلتفرمها یا پیگیری حقوقی وجود دارد.
رویکرد امن و حرفهای این است که یا کاراکتر اوریجینال بسازی، یا از داراییهای دارای مجوز (licensed assets) بهره بگیری و در مورد علائم تجاری (trademark) و تقلید سبک (style mimicry) سیاست داخلی داشته باشی. برای «ویدئوهای کوتاه جذاب» که سرعت انتشار بالاست، این سیاست سپر تو در برابر استرایک ناگهانی است و ریسک برند را پایین میآورد. اگر کمپین تبلیغاتی داری، یک مشاورهٔ حقوقی کوتاه پیش از انتشار میتواند هزینههای بعدی را به صفر نزدیک کند.
چرا «ثبات کاراکتر» مزیت رقابتی است و چطور به آن برسیم؟
OpenArt ادعا میکند یکی از دردهای مزمن مدلهای ویدئویی—یعنی تغییر چهره، لباس یا تناسبات کاراکتر از شاتی به شات دیگر—را با «ثبات کاراکتر (character consistency)» بهتر مدیریت میکند. وقتی کاراکتر در طول ویدئو پایدار بماند، غوطهوری (immersion) تماشاگر حفظ میشود و روایت حتی در فرمت فان و کوتاه هم جدی گرفته میشود. برای بهرهبرداری حداکثری، «کتابچهٔ هویت کاراکتر» بساز: پالت رنگ، ژستهای تکرارشونده، زوایای دوربین ترجیحی، و حس غالبِ عاطفی را تعریف کن تا مدل بفهمد چه چیزی باید ثابت بماند. این کار در ویرایشهای بعدی زمان را کم میکند،و در مجموعهای از «ویدئوهای سرگرمکننده» یک هویت قابلشناسایی میسازد؛ چیزی که برای برندها، کانالهای آموزشی و حتی اینفلوئنسرهای تازهکار طلایی است. نتیجه اینکه در بازار شلوغ ویدئوهای کوتاه، «ثبات کاراکتر» همان امضای بصری توست.
مسیر آیندهٔ OpenArt: از گفتوگوی دو کاراکتر تا اپلیکیشن موبایل
تیم OpenArt میگوید نقشهٔ راه کوتاهمدتشان شامل دو ویژگی تازه است: نخست، امکان ساخت ویدئوهایی که گفتوگوی واقعی بین دو کاراکتر مجزا را شبیهسازی میکند. این قابلیت، پتانسیل بزرگی برای ساخت محتوای نمایشی، آموزشی یا حتی تبلیغاتی دارد، چون در فرمتهای کوتاه و فان، دیالوگ دو نفره میتواند جذابیت و تنوع بصری بیشتری ایجاد کند. دوم، توسعهٔ اپلیکیشن موبایل رسمی که فرآیند ساخت ویدئوهای کوتاه جذاب را مستقیماً روی گوشی انجام میدهد و نیاز به استفاده از مرورگر یا لپتاپ را از بین میبرد. این یعنی یک سازنده میتواند ایدهٔ ناگهانیاش را در لحظه به ویدئو تبدیل کند و فوراً منتشر کند؛ عاملی که در رقابت برای جذب مخاطب نوجوان و عام، امتیاز بزرگی محسوب میشود.
مدل قیمتگذاری و سیستم کِرِدیتها
OpenArt با سیستم کِرِدیت (credit-based system) کار میکند و چهار طرح اصلی دارد:
پایه (Basic): ماهانه ۱۴ دلار برای ۴۰۰۰ کِرِدیت؛ شامل تا ۴ ویدئوی One-Click Story، ۴۰ ویدئوی عادی، ۴۰۰۰ تصویر و ۴ کاراکتر.
پیشرفته (Advanced): ماهانه ۳۰ دلار برای ۱۲هزار کِرِدیت؛ شامل تا ۱۲ ویدئوی One-Click Story.
نامحدود (Infinite): ماهانه ۵۶ دلار برای ۲۴هزار کِرِدیت.
تیمی (Team): برای هر عضو، ۳۵ دلار در ماه.
هرچه پلن بالاتر باشد، دسترسی به تعداد بیشتری ویدئو و امکانات بیشتر فراهم میشود. برای تولیدکنندگانی که ویدئوهای فان یا سرگرمکننده را بهصورت روزانه منتشر میکنند، پلن پیشرفته یا نامحدود منطقیتر است تا از محدودیت کِرِدیت وسط ماه متوقف نشوند.
نکات عملی برای استفادهٔ هوشمندانه از OpenArt
اگر هدفت، ساخت ویدئوهای کوتاه جذاب با یک کلیک است، این توصیهها ارزشمندند:
پرامپت دقیق بنویس: بهجای توصیف کلی مثل «کاراکتر خندهدار»، بگو «کاراکتر نوجوان با لباس ورزشی آبی، شوخی تصویری در ثانیهٔ ۲۰، پسزمینهٔ خیابان بارانی».
برای سری ویدئوها ثبات هویتی بده: اگر در چند قسمت یک کاراکتر داری، مشخصاتش را ثابت نگه دار تا مخاطب سریع تشخیص دهد.
زمانبندی انتشار را مدیریت کن: در ترندهای سریع، انتشار بهموقع مهمتر از افزودن جزئیات طولانیمدت است.
از دارایی مجاز استفاده کن: ریسک حقوقی در استفاده از IPهای مشهور را جدی بگیر.
سؤالات رایج (FAQ)
۱. ویدئوهای کوتاه جذاب در OpenArt چگونه ساخته میشوند؟
کاربر یک جمله، اسکریپت یا آهنگ را وارد میکند و سیستم با استفاده از مدلهای هوش مصنوعی، یک ویدئوی یکدقیقهای با داستان منسجم تولید میکند. سپس میتوان هر شات را در حالت استوریبورد ویرایش کرد.
۲. آیا استفاده از کاراکترهای مشهور در OpenArt مجاز است؟
بهطور پیشفرض سیستم تولید کاراکترهای دارای حقوق مالکیت معنوی را رد میکند، اما ممکن است این محدودیت گاهی دور زده شود. مسئولیت رعایت حق مؤلف با کاربر است.
۳. تفاوت قالبهای Character Vlog، Music Video و Explainer چیست؟
Character Vlog برای ولگ با کاراکتر ثابت، Music Video برای همگامسازی با موسیقی و Explainer برای روایت آموزشی کوتاه طراحی شده است.
۴. هزینه استفاده از One-Click Story در OpenArt چقدر است؟
بسته به پلن انتخابی، بین ۱۴ تا ۵۶ دلار در ماه متغیر است و تعداد ویدئوها و کِرِدیتهای مجاز متفاوت خواهد بود.
۵. آیا OpenArt نسخه موبایلی دارد؟
نسخهٔ موبایلی در نقشهٔ راه قرار دارد و در آینده نزدیک عرضه خواهد شد تا ساخت ویدئوها مستقیماً روی گوشی انجام شود.
- منبع : یک پزشک
- زمان انتشار : 1404/05/18
- لینک اصلی خبر : https://www.1pezeshk.com/archives/2025/08/openart-one-click-short-videos.html
ثبت نظر